حرم امام رضا
روز 90/4/24 از طرف اداره با ملیکاجونم رفته بودیم مشهد. تو حرم امام رضا بودیم که ملیکا گفت: مامان اینجا یه حال و هوایی داره که آدم دلش میخواد گریه کنه ...
نویسنده :
مامان
14:17
تولد3
بدون عنوان
اگر فرصت داشتم که کودکم را دوباره بزرگ کنم ،... به جای آن که انگشت اشاره ام را به سوی او بگیرم ، در کنارش می نشستم ، انگشتهایم را در رنگ فرو می بردم و با نقاشی می کردم . اگر فرصت داشتم که کودکم را دوباره بزرگ کنم ...بیشتر از انکه ساعتم را نگاه کنم به او نگاه می کردم اگر فرصت داشتم که کودکم را دوباره بزرگ کنم ...از جدی بودن دست بر می داشتم و بازی را جدی می گرفتم اگر فرصت داشتم کود کم را دوباره بزرگ کنم ....اول احترام به خودش را به او می امو ختم بعد احترام به دیگران را اگر فرصت داشتم که کودکم را دوباره بزرگ کنم بیشتر از انکه عشق به قدرت را یادش بدهم قدرت عشق را یادش می دادم و من فرصت دارم .........
نویسنده :
مامان
10:16